اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گردک

نویسه گردانی: GRDK
گردک . [ گ ِ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 40000 گزی جنوب پاوه ، کنار رودخانه ٔ لیله و 10000 گزی باختر قلعه ٔ جوانرود. هوای آن سردسیر و دارای 128 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات ، لبنیات ،توتون ، توت و گردو و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
گردک . [ گ ِ دَ ] (ص مصغر) مصغر گرد باشد. (برهان ) (آنندراج ). (از: گرد + ک ، پسوند تصغیر). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || (اِ) خرگاه که خیمه ٔ بز...
گردک سرای . [ گ ِ دَ س َ ] (اِ مرکب ) جایی که برای نوعروس و داماد سازند و به عربی حجله گویند : هر طرف آرامگاه شاه دامادی است شوخ هر طرف گر...
آفتاب گردک . [ گ َ دَ ] (اِ مرکب ) حرباء. آفتاب پرست . بوقلمون . || گل آفتاب پرست . || خبازی . پنیرک .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.