اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زمر

نویسه گردانی: ZMR
زمر. [ زُ م َ ] (اِخ ) نام سوره ٔ قرآن . (غیاث ). سوره ٔ سی و نهم از قرآن . مکیه و آن هفتاد و پنج آیت است ، پس از «ص » و پیش از «مؤمن » و اول آن تنزیل الکتاب من اﷲ العزیز الحکیم .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
زمر. [ زَ ] (ع مص ) نای زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نی نواختن . (...
زمر. [ زَ م َ ] (ع مص ) تنک موی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). کم موی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). اندک مو شدن...
زمر. [ زَ م ِ ] (ع ص ) کم موی و کم پشم . || کم مروت . || مرد نیکوروی .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نی نوا...
زمر. [ زُ م َ ] (ع اِ) ج ِ زمرة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (ترجمان القرآن ) (دهار). گروههای متفرق از مردم . (غیاث...
زمر. [ زِم ْ م ِ ] (ع ص ) سخت . درشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زمر. [ زَ / زَ م َ ] (ع اِ) صوت . ج ، زمور. (اقرب الموارد).
ضمر. [ ض َ ] (ع ص ) مرد هموارشکم و باریک و لطیف اندام . (منتهی الارب ). مرد هموارشکم لطیف بدن نازک اندام . (منتخب اللغات ). باریک میان . (دهار...
ضمر. [ ض َ ] (اِخ ) کوهی است به بلاد بنی سعد. (منتهی الارب ).
ضمر. [ ض ُ ] (اِخ ) کوهی است به بلاد بنی قیس . (منتهی الارب ).
ضمر. [ ض ُ / ض ُ م ُ ] (ع اِمص ) لاغری . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). سبکی گوشت . (منتهی الارب ).
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.