اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کماله

نویسه گردانی: KMALH
کماله . [ ک ُ ل َ / ل ِ ] (اِ)ابریشم کج را گویند و آن ابریشم فرومایه است . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کماله بمعنی کج (کژ) مقابل راست را به معنی «کژ» که معرب آن قز است گرفته اند. و امروز نیز «چماله » به همین معنی استعمال می شود و فرهنگ نویسان «کج » را در معنی کلمه به معنی کج ابریشم گرفته اند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). کج . کژ. مقابل راست . (فرهنگ فارسی معین ) :
باز قوی شد به باغ دختر نرگس
دست شده سست و پای گشته کماله .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
کماله . [ ک َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان اورامان است که در بخش رزاب شهرستان سنندج واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.