تیرماه . (اِ مرکب ) نام ماه چهارم از سالهای شمسی که بودن آفتاب در برج سرطان باشد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نام ماهی است در تاریخ فرس . (کشاف اصطلاحات الفنون ). اول آن مطابق است تقریباً با نوزدهم ژوئن فرانسوی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). اندرین ماه آفتاب در برج سرطان باشد و اول ماه از فصل تابستان بود. (نوروزنامه ٔ منسوب به خیام ). رجوع به تیر (بهمین معنی ) شود. || گاه از آن مطلق خزان و خریف اراده کنند. پائیز. برگ ریزان . ماه اول پائیز یا آخرتابستان . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا)
: همی نوبهار آید و تیرماه
جهان گاه برنا شود گاه زر.
دقیقی (از یادداشت ایضاً).
و دیگر هوای فصول سال ، چون تابستان و زمستان و بهارگاه و تیرماه ... (هدایة المتعلمین ).
تا کی گله کنی که نه خوب است کار من
وز تیرماه تیره تر آمد بهار من .
ناصرخسرو.
و خزان از پس درآید... و هرگاه که طبیعت جهد کند و خاطر را بپزاند و خواهد که دفع کند خنکی تیرماهی
۞ آن را بازدارد.(ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و بباید دانست که [ تب ] ربع تابستانی زودتر گذرد... و آنچه اندر تیرماه تولد کنددراز آهنگ باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
آمد آن تیرماه سردسخن
گرم در گفتگوی شد با من .
ابوالفرج رونی .
پیر تابستان و خلقان تیرماه
خلق مانند شبند و پیر ماه .
مولوی .
اتفاقاً فصل تیرماه بود. (انیس الطالبین بخاری ص
184). آن زمین را تیرماه جو کشتم . (انیس الطالبین ایضاً ص
184).
-
تیرماهان ؛ هنگام تیرماه
: تیرماهان برگ زرین کیمیای شب شود
وزنهیب دی حصار سیمگون سیما شود.
ناصرخسرو.