اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مقداح

نویسه گردانی: MQDʼḤ
مقداح . [ م ِ ] (ع اِ) آهن چخماق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مِقدح . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مغداة. [ م َ ] (ع اِ) ما ترک من ابیه مغداة و لامراحة؛ یعنی نگذاشت از پدر خود مشابهتی . (منتهی الارب ). مَغدی ̍. یقال فلان ما ترک من ابیه م...
مقدعة. [ م ِ دَ ع َ ] (ع اِ) چوبدستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.