گفتگو درباره واژه گزارش تخلف غزنوی نویسه گردانی: ḠZNWY غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) (حکیم ...) مجدودبن آدم سنائی : بشنو این پند از حکیم غزنوی تا بیابی در تن مرده نوی . مولوی .رجوع به سنایی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه واژه معنی غزنوی غزنوی . [ غ َ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب است به غزنه . (آنندراج ). منسوب است به غزنه که از بلاد هند است . (انساب سمعانی ). منسوب به غزنین و غ... غزنوی غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) او راست : کتاب «النتف فی الفتاوی » که علی جمالی در ادب الاوصیاء آن را ذکر کرده است . دانشمندان دیگر هم کتبی به... غزنوی غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) (متوفی به سال 1445م .) از دانشمندان هند است . در دولت آباد واقع در دکن متولد شد و در دهلی دانش فراگرفت و قاضی القض... غزنوی غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) متوفی به سال 593 هَ .ق . = 1197م .) احمدبن محمدبن سعید اصولی . فقیهی بود و در حلب درگذشت . او راست : «روضة اختلاف ا... غزنوی غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) (متوفی به سال 556 هَ .ق .) ۞ اشرف الدین حسن بن محمد حسینی غزنوی ، مکنی به ابومحمد و مشهور به اشرف ، از فصحای بز... غزنوی غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) (704-773 هَ . ق .) سراج الدین ، عمربن اسحاق بن احمد هندی . از اکابر فقهای حنفی بود. او راست : «الفتاوی السراجیة» خطی ... غزنوی غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) (متوفی به سال 582 هَ . ق . = 1186م .) عالی بن ابراهیم بن اسماعیل غزنوی ، ملقب به تاج الشریعة، فقیهی حنفی و مفسر ب... غزنوی غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) محمدبن محمود قاضی غزنوی ، ملقب به معین الدین و مکنی به ابوالعلاء. او راست : کتاب «سرالسرور» در ذکر شعرای زمان خود.... غزنوی غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) محمودبن سبکتگین را گویند. (از آنندراج ) : ناز و نیاز کار ایاز است و غزنوی کآن بنده ٔ نیاز شد و این غلام ناز. ملاشانی ... غزنوی ترکیب دوسبک شعری غزل و مثنوی با یکدیگر به صورت ادغامی را گویند، که غزل = غز + ل، مثنوی = مث + نوی درنتیجه دو تکه از ابتدای غزل و سه تکه از انتهای مثنو... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود