خراس بان
نویسه گردانی:
ḴRʼS BAN
خراس بان . [ خ َ ] (اِ مرکب ) مالک و خداوند خراس . (ناظم الاطباء) : همچنانکه گردون کشان و خراس بانان جایگاه گردش چوب گردون را و میل خراس را بروغن چرب کنند تا حرکت آن به نرمی بود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.