اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مشبم

نویسه گردانی: MŠBM
مشبم . [ م ُ ش َب ْ ب َ ](ع ص ) بزغاله با چوب پتفوزبند. منه : المثل تفر من صوت الغراب و تفرس الأسَد المشبم ؛ یعنی می ترسی از آواز زاغ و می دری شیر دهان بسته را. در حق شخصی گویند که از امر حقیر بترسد و در کار خطیر اقدام نماید. (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مشبم . [ م ُ ش َب ْ ب ِ ] (ع ص ) آن که پتفوز بر بزغاله می بندد. (ناظم الاطباء). و رجوع به مدخل قبل شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.