اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اصوان

نویسه گردانی: ʼṢWʼN
اصوان . [ اَص ْ ] (اِخ ) ۞ صورتی از اسوان . شهری به مصر بر ساحل شرقی نیل . (ابن جبیر). رجوع به اسوان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اسوان . [ اَس ْ ] (ع ص ) اندهگین . (مهذب الاسماء).
اسوان . [ اُس ْ ] (اِ خ ) ۞ شهری بصعید مصر. (منتهی الارب ). شهری در مصر علیا. (دمشقی ). یاقوت گوید: شهری بزرگ و کوره ایست در آخر صعید مصر و او...
عصوان . [ ع َ ص َ ] (ع اِ) مثنای عَصا در حالت رفع. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عصا و عصوین شود.
اسوان ریور. [ اِ ری وِ ] (اِخ ) ۞ (رودخانه ٔ قوها) رودخانه ایست در جهت غربی استرالیا، که از جبال دارلینگ سرچشمه گرفته بسوی جنوب جریان می ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.