اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فرونگریستن

نویسه گردانی: FRWNGRYSTN
فرونگریستن . [ ف ُ ن ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) به پایین نگریستن . (یادداشت بخط مؤلف ) : جمله مخلوقات به نظاره او بیرون آمده بودند سلیمان فرونگریست ، مردی را دید که بیل میزد. (قصص الانبیاء). آنگه بسر تنور آمد و فرونگرید. (تفسیر ابوالفتوح ). || ملاحظه و مطالعه کردن . (یادداشت بخط مؤلف ) : سوادی کرده ام امروز بیاض کنند تا خداوند فرونگرد. (تاریخ بیهقی ). من که بوالفضلم کتاب بسیار فرونگریسته ام خاصه اخبار. (تاریخ بیهقی ). منشور و فرمانها بخواسته و فرونگریسته و ترجمه های آن راست کرده . (تاریخ بیهقی ). رجوع به فرونگریستن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.