ارومیه
نویسه گردانی:
ʼRWMYH
ارومیه . [ اُ می ی َ ] (اِخ ) ارمیة. ارومی . شهری بمغرب دریاچه ٔ ارومیه و نسبت بدان اُرمَوی باشد. رجوع به ارمیه شود: آزادخان ... بعضی از بلاد آذربایجان هم در تحت تصرف آورده کوچ و متعلقان خود را بامتوسلان فتحعلی خان و شهبازخان در قلعه ٔ ارومیه که از قلاع مشهوره و در استحکام و متانت آن شهره ٔ آفاق است گذاشته قلعه ٔ مذکوره را محل سکنا مقرر... (مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه ص 157). و رجوع به فهرست آن کتاب شود.
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ارومیه . [ اُ می ی َ ](اِخ ) (دریاچه ٔ...) دریاچه ای بمغرب آذربایجان . دریاچه ٔ ارومیه . چیچست . دریاچه ٔ شاهی . دریاچه ٔ تلا. نسبت بدان اُرموی ...
این واژه با نگارش اورمیه ūrmie درست است؛ زیرا در سنسکریت با سه نگارش آمده است: اورمی ūrmi (اقیانوس)؛ اورمیه ūrmia اورمیا ūrmiâ، دار ای خیزاب، موج دار،...
نگاه کنید به اورمیه در همین لغتنامه.
ارومیه رود. [ اُ می ی َ ] (اِخ ) رودی است که از کوه کون کبوتر (بارتفاع 3271 گز) سرچشمه گیرد و از بردسیر گذشته بنام شهری روداز شهر ارومیه گ...
دریاچه ٔ ارومیه . [ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ اُ می َ ] (اِخ ) بحیره ٔ ارومیه . دریاچه ٔ رضائیه . رجوع به ارمیه و بحیره ٔ ارمیه و رضائیه در ردیفهای خود...