اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسناع

نویسه گردانی: ʼSNAʽ
اسناع . [ اِ ] (ع مص ) دراز شدن . || خوب و نیکو گردیدن . || فرزندان خوب و نیکو آوردن . || دردناک سِنع گردیدن (سنع خردگاه دست است ). (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اسناع . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سِنع.
اصناع . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ صنع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به صنع شود.- اصناعی الایدی ؛ چربدستان . باریک ک...
اصناع . [ اِ ] (ع مص ) یاری کردن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اعانت کردن دیگری را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.