اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چت

نویسه گردانی: CT
چت . [ چ ِ ] (موصول + ضمیر) مخفف چه ترا :
خجسته مهرگان آمد سوی شاه جهان آمد
بباید داد داد او بکام دل بهرچت کر.

دقیقی (از لغت فرس چ اقبال ص 134).


ز بهرام و از رستم نامدار
ز هرچت بپرسم بمن برشمار.

فردوسی .


گر ایدونکه هرچت بپرسم توراست
بگوئی همه بوم ترکان تراست .

فردوسی .


بدانچت بدادند خرسند باش
که خرسندی از گنج ایزد عطاست .

ناصرخسرو.


وآنچت گوید بپذیر و مباش
عاشق بر بیهده گفتار خویش .

ناصرخسرو.


دروغ است گفتارهاش ای برادر
بهرچت بگوید مدار استوارش .

ناصرخسرو.


در یکی گفته : که آنچت داد حق
بر تو شیرین گردد و ایجاد حق .

مولوی .


|| (ادات استفهام + ضمیر) چت است ؛ چه چیز است ترا؟ چه میشود ترا؟ چه حال است ترا؟. چت شد؛ چه شد ترا؟ چه افتاد ترا؟. چت بود؟؛ چه بود ترا؟ چه افتاده بود ترا؟ چه بیماری یا چه گرفتاری بود ترا؟ :
در چه کاری تو و بهر چت خرند
تو چه مرغی و ترا با چه خورند.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
چت . [ چ ِ ] (اِ) در تداول مردم قزوین ، جائی که دیوار در کوچه و کوی بسوی دیگر پیچد. جائی از شارع که بسوی دیگر رود.
چت . [ چ ِ ] (اِ) از اسماء بنات نعش در هندی ۞ . (تحقیق ماللهند ص 197).
چت . [ چ َ ] (اِ) سقف . چخت .
چت کردن به معنی ارتباط از طریق اینترنت میباشد. عمدتا به ارتباط طرفین با استفاده از نوشتار به صورت درزمان یا ریل تایم اطلاق میگردد. چت کردن به صورت...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.