اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کار گل

نویسه گردانی: KAR GL
کار گل . [ رِ گ ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عملگی . فعلگی . زمین کندن و شخم زنی و گل مالی و نظائر آن : و در همه ٔ ممالک کسی را نگذاشت که به معیشت و عمارت ضیاع خود مشغول شوند الا همه برای او بقلعه ها و قصرها و خندقها زدن و کار گل کردن گرفتار بودند. (تاریخ طبرستان ).
یکی بنده ٔ خویش پنداشتش
زبون دید و در کار گل داشتش .

سعدی (بوستان ).


دگر ره نیازارمش سخت دل
چو یاد آیدم سختی کار گل .

سعدی (بوستان ).


چه بودی که پایم درین کار گل
بگنجی فرورفتی از کام دل .

سعدی (بوستان ).


در خندق طرابلس با جهودانم به کار گل بداشتند. (گلستان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
کارگل بند. [ رِ گ ِ ب َ ] (نف مرکب ) بنا : عمارت بکردند بسیار کاراز آن کارگل بند، مردی هزار.شمسی (یوسف و زلیخا).
کار آب و گل . [ رِ ب ُ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از بنا نهادن و مرمت شکسته کردن . (آنندراج ) : مدتی کارِ آب و گِل پرداخت وندر آن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.