گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آون نویسه گردانی: ʼAWN آون . [ وَ ] (ص ، اِ) مخفف آونگ . نگون . معلق . آویزان . آویخته . دروا.- آون کردن میوه ؛ به آونگ کردن آن : همه مردم از دانه خرمن کنندز انگور دوشاب و آون کنند. شمسی (یوسف وزلیخا). ۞ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه واژه معنی عون عون . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی . رجوع به ابوروح شود. اون باشی (ترکی،اِ) فرماندۀ یک واحد نظامی شامل ده سرباز. امر نمودم که چون ده نفر سپاهی اصیل کارکرده جمع آیند، یکی از ایشان که به جوهر شجاعت و مردی مخصوص باشد، ... رابرت اون رابرت اوون (به انگلیسی: Robert Owen) (زاده ۱۴ مه ۱۷۷۱ - درگذشته ۱۷ نوامبر ۱۸۵۸) یک اصلاحگر سوسیالیست اهل ولز بریتانیا و یکی از بنیادگذاران جنبش سوسیا... جرجس عون جرجس عون . [ ج ِ ج ِ ع َ ] (اِخ ) داروساز بود. او راست : 1- الدر المکنون فی الصنائع والفنون . این کتاب بسال 1301 هَ . ق . در زمان حیات مؤلف د... عون الدین عون الدین . [ ع َ نُدْ دی ] (اِخ ) یحیی بن محمدبن هبیرةبن سعد، مکنی به ابوالمظفر. وزیر دوره ٔ عباسیان بود. رجوع به هبیرة و دستورالوزراء ص 93... حسن عون ا حسن عون ا. [ ح َ س َ ن ِ ع َ نُل ْ لاه ] (اِخ ) رجوع به حسن عدلی شود. تیموله اون تیموله اون . [ م ُ ل ِ اُ ] (اِخ ) ۞ از سران دولت یونان قدیم (410-336 ق .م .) و آزادکننده ٔ سیراکوس است . وی به قانون و آزادی بحدی عشق می... رابرت اوون رابرت اوون بدنیا آمدن 14 مه 1771 نیوتاون ، مونتگومری شایر ، ولز فوت کرد 17 نوامبر 1858 (در سن 87 سالگی) نیوتاون، مونتگومری شایر، ولز اشتغال همکار؛ مصل... عون الرفیق عون الرفیق . [ ع َ نُرْ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالمعین بن عون . شریف حسنی و از امرای مکه بود. وی بسال 1256 هَ . ق . در مکه متولد شد و از ... ابن ابی عون ابن ابی عون . [ اِ ن ُ اَ ع َ ] (اِخ ) ابراهیم بن احمدبن ابی عون . رجوع به ابواسحاق ابراهیم بن ابی عون احمدبن ابی النجم شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود