اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احتضار

نویسه گردانی: ʼḤTḌAR
احتضار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) حضور. (زوزنی ). حاضر شدن . (منتهی الارب ). || حاضر شدن مرگ . (منتهی الارب ). || شهری شدن مردم . || دویدن فیل . || دویدن اسب . (منتهی الارب ) (تاج المصادر). || از سفر بحضر آمدن . || آفت به شیر خوردنی رسیدن .
- حال احتضار ؛ حال مردن . حال جان کندن میرنده .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
این واژه عربی است و پارسی آن آنتاکال می باشد که از سنسکریت: اَنتَکالَ گرفته شده است
احتذار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) پرهیز کردن .
احتظار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) حظیره ساختن . (منتهی الارب ). حظیره کردن .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.