احتذار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) پرهیز کردن .
احتضار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) حضور. (زوزنی ). حاضر شدن . (منتهی الارب ). || حاضر شدن مرگ . (منتهی الارب ). || شهری شدن مردم . || دویدن فیل . ...
احتظار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) حظیره ساختن . (منتهی الارب ). حظیره کردن .
این واژه عربی است و پارسی آن آنتاکال می باشد که از سنسکریت: اَنتَکالَ گرفته شده است