ارموی
نویسه گردانی:
ʼRMWY
ارموی . [ اُ م َ وی ی ] (اِخ ) رجوع به صفی الدین عبدالمؤمن فاخر... شود.
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
ارموی . [ اُم َ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب به ارمیه ۞ از بلاد آذربایجان و جماعتی از علماء بدان نسبت دارند. (انساب سمعانی ). اهل ارمیه . از ار...
ارموی . [ اُ م َ وی ی ] (اِخ ) او راست کتابی در غریب الحدیث و آن تتمه ٔ کتاب ابن الجوزیست . (کشف الظنون ).
ارموی . [ اُ م َ وی ی ] (اِخ ) ابن حامد. یکی از ائمه ٔ لغت عربست .
ارموی . [ اُ م َ وی ی ] (اِخ ) تاج الدین . رجوع بتاج الدین و عیون الانباء شود.
ارموی . [ اُ م َ وی ی ] (اِخ ) رجوع به حسین بن عبداﷲ... شود.
ارموی . [ اُ م َ وی ی ] (اِخ ) رجوع به سراج الدین ... شود.
ارموی . [ اُ م َ وی ی ] (اِخ ) رجوع به فرح بن ابی بکر... شود.
ارموی . [ اُ م َ وی ی ] (اِخ ) رجوع به محمدبن الحسین شود.
ارموی . [ اُ م َ وی ی ] (اِخ ) رجوع به محمدبن عمربن یوسف ... شود.
ارموی . [ اُ م َ وی ی ] (اِخ ) رجوع به محمدبن قحطان ... شود.