گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اشاء نویسه گردانی: ʼŠAʼ اشاء. [ اَ ] (ع اِ) خرمابنان ریزه . اشاءة، یکی . (منتهی الارب ) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی اشاء اشاء. [اِ ] (اِخ ) نام کوهی و وادیی است . (منتهی الارب ) . عشاء عشاء. [ ع َ ] (ع اِ) طعام شبانگاهی . (منتهی الارب ). طعام شبانگاه . (دهار). شام ، و غذا که به شب خورند. (یادداشت مؤلف ). طعام شب ، در مقابل ... عشاء عشاء. [ ع ِ ] (ع اِ) اول تاریکی شبانگاه که مابین مغرب و عتمة باشد.و یا از زوال آفتاب تا طلوع فجر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شبانگاه... اشا خردِ مقدس ؛ خردِ نیکو ؛ راستی ؛ درستی. قانونِ حاکم بر آفرینش ؛ اینکه درستی و راستی و نیکی به تکامل جهان کمک می کند. یکی از صفاتِ آفریدگار در دینِ زرتش... آشا (اوستایی) شاد ـ خوشحال کردن عشا عشا. [ع َ ] (ع مص ) شبکور گردیدن و ضعیف شدن بینائی . (از ناظم الاطباء). ضعیف شدن بینائی در شب و روز، و گویند نابینا شدن ، و گویند بینا بودن ... عشا عشا. [ ع َ ] (ع اِ) شب کوری ، و یا عام است . (منتهی الارب ). شب کوری . (غیاث اللغات ). سوء بصر در شب و در روز، و گویند دیدن در روز و ندیدن در ش... عشا عشا. [ ع َ ] (از ع ، اِ) عَشاء. طعامی که بشب خورند. (غیاث اللغات ). غذای شب : یکی تحریمه ٔ عِشا بسته و دیگری منتظر عَشا نشسته . (گلستان سعد... عشا عشا. [ ع ِ ] (از ع ، اِ) عِشاء. شبانگاه . (زمخشری ). تاریکی شب که وقت نماز شب است . (غیاث اللغات ) : یکی تحریمه ٔ عِشا بسته و دیگری منتظر عَ... آشا آشا. (پسوند)در بعض فرهنگها و ازجمله شرفنامه بدان معنی مثل و مانند و نظایر آن داده اند، و ظاهراً مصحف آسا باشد. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود