اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

افسا

نویسه گردانی: ʼFSA
افسا. [ اَ ] (نف ) رام کننده و افسونگر. (برهان ) (آنندراج ) (هفت قلزم ). فسون خواننده و افسونگر برای رام کردن مار و غیره . (انجمن آرای ناصری ). افسونگر. (غیاث اللغات ) (شعوری ). چشم بند. ساحر. سحرکننده . افسونگر. (ناظم الاطباء). افسای . و جزءمؤخر در پاره ای از کلمات قرار گیرد، چون چشم افسا، پری افسا، مارافسا، و جز آن که در تمام موارد افسای نیز گویند. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا) :
فسونگر مار را بگرفت در مشت
گمان بردم که مار افسای را کشت .

نظامی .


- پری افسا و پری افسای ؛ فسونگر پری . آنکه پری را افسون کند. کسی که پری را سحر و جادو کند.
- چشم افسا ؛ افسای چشم . فسونگری چشم . آنکه با چشم افسون کند.
- مارافسا و مارافسای ؛ فسونگر مار. رام کننده ٔ مار. آنکه با افسون مار را رام میکند :
آرزو میکندم تا که شبی زلفینش
حلقه در گردن خود کرده چو مارافسائی .

نزاری قهستانی .


با بدان چندان که نیکوئی کنی
قتل مارافسا نباشد جز به مار.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اسم خاص - نام یکی از سرداران هخامنشی و نام یک روستا در همدان
افساء. [ اَ س َءْ ](ع ص ) مرد برآمده سینه ٔ درآمده پشت یا مرد بیرون آمده سینه و ناف یا آنکه گویی سرین او به درد است وقت رفتار یا آنکه چون ...
پری افسا. [ پ َ اَ ] (نف مرکب ) پری افسای . افسونگر یعنی صاحب تسخیر یاکسی که از برای تسخیر جن افسون خواند. (برهان قاطع).پریسای . پری بند. پریخ...
چشم افسا. [ چ َ / چ ِ اَ ] (نف مرکب ) چشم افسای . با چشم فریب دهنده . افسونگر با چشم : چو داد اندیشه ٔ جادو دماغم زچشم افسای آن لعبت فراغم . نظا...
افصاء. [ اِ ] (ع مص ) رفتن گرما و سرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رفتن گرما و زمستان . (ناظم الاطباء). بگذشتن گرما. (تاج المصادر بیهقی ). || ...
افصع. [ اَ ص َ ] (ع ص ) کودک سر نره بیرون آمده از غلاف . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
افثاء. [ اِ] (ع مص ) سستی آوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مانده شدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (صراح ). || آرمیدن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.