اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الا

نویسه گردانی: ʼLA
الا. [ اَ ] (ع اِ) الاء. درختیست تلخ . (منتهی الارب ). رجوع به الاء شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
الا. [ اَ ] (ع صوت ) و آن بر پنج وجه است :1- تنبیه و در این صورت بر تحقق مابعد خود دلالت کندو بر دو جمله درآید : الا انهم هم السفهاء.(قرآ...
الا. [ اَ ] (صوت ) کلمه ٔ خطاب است یعنی ای و به عربی یا گویند. (برهان ). در فارسی ... کلمه ٔ خطاب است بمعنی ای . (غیاث از برهان ). و صاحب ن...
الا. [ اَل ْ لا ] (ع ق ) حرف تحضیض و مختص به جمله ٔ فعلیه ٔ خبریه است . (منتهی الارب ).
الا. [ اِل ْ لا ] (ع حرف اضافه ) حرف استثنا بمعنی جز، مگر، بجز، غیر از : فشربوا منه الا قلیلاً. (قرآن 2 / 249). و همه خرگاههاست الا آنجا که ...
الاء.[ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ الیانة. رجوع به الیانة شود.
الاء. [ اَ ] (ع اِ)درختیست تلخ . (منتهی الارب ). درختیست تلخ که پیوسته سبز بود. (اقرب الموارد). درختیست . (مهذب الاسماء).
الاء. [ اَل ْ لا ] (ع ص )دنب فروش . (منتهی الارب ). دنبه فروش . (مهذب الاسماء).
الاَّء. [ اَل ْ ] (ع اِ) ج ِ لأی . رجوع به لأی شود.
الاَّء. [ اِل ْ ] (ع مص ) در سختی و بلا افتادن . (منتهی الارب ).
الا کلنگ . [ اَل ْ لا ک ُ ل َ ] (اِ) به ترکی ذراریح است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به ذروح شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۷ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.