بردر
نویسه گردانی:
BRDR
بردر. [ ب َ دَ ] (اِ) مخفف برادر است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ).برادر و سرور. (ناظم الاطباء). رجوع به برادر شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بردر. [ ب َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوغاز بخش باجگیران شهرستان قوچان 6 هزارگزی باختر باجگیران و 4 هزارگزی جنوب مرز ایران و شوروی . ک...
بر در. [ ب َ دَ ] (حرف اضافه + اسم ) بالای در. زبر در. || بسوی در. (ناظم الاطباء).- بر در آمدن ؛ سوی در آمدن . (ناظم الاطباء).- بر در جلال ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
هلاک بر درنهادن . [ هََ ب َ دَ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از جدا کردن . (آنندراج از فرهنگ اسکندرنامه ).