اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تفتیش

نویسه گردانی: TFTYŠ
تفتیش . [ ت َ ] (ع مص ) واپژوهیدن . (دهار) (زوزنی ). کافتن . (نصاب ). جستن و کاویدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). کاویدن و کندیدن و جستجو کردن . (غیاث اللغات ). نیک جستجو کردن و کاویدن و با لفظ کردن مستعمل . (آنندراج ). نظر کردن در ظاهر چیزی و جستجوی آن نمودن . (از اقرب الموارد). تفحص و تجسس و کاوش . (ناظم الاطباء). بازرسی . وارسی . پی جویی . بررسی . پژوهش . بازرسیدن . بررسیدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : نشاندند حرمها را در عماریها... و بسیار نامردی رفت در معنی تفتیش و زشت گفتندی . (تاریخ بیهقی ).
چون به بدنامی برآمد ریش او
دیو را ننگ آمد از تفتیش او.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
این واژه تازى (اربى) ست و سپارش مى گردد بجاى آن از برابرهاى پارسى بهره جویید: پَرخِش Parxesh (پهلوى: پَرخیشْنْ : تفتیش ، وارسى- پَرخیدن Parxidan : تفت...
تفتیش کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) واپژوهیدن . کاویدن سخن و زمین و جز آن . تجسس . پی جویی : هین روش برگیر و ترک ریش کن در فنا و نیستی ت...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.