گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ثوری نویسه گردانی: ṮWRY ثوری . [ ث َ ] (ص نسبی ) منسوب به ثور. گاوی . ۞ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی ثوری ثوری . [ ث َ را ] (اِخ ) رجوع به ثوراء شود. ثوری ثوری . [ ث َ ] (ص نسبی ) منسوب است به ثور که بطنی است از همدان . (سمعانی ). ثوری ثوری . [ ث َ ] (اِخ ) رجوع به سفیان ثوری شود. ثوری ثوری . [ ث َ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن هارون مکنی به ابو محمد. او از شاگردان اصمعی بود و روایت از ابوعبیده و غیر او داشت و کتاب سیبویه را نز... ثوری ثوری . [ ث َ ] (اِخ ) (ملاعلی ...)یکی از شعرای ایران و این بیت اول رباعی از اوست :تا کی بمن آزار و جفا خواهی کردبا غیر برغم من وفا خواهی ... سفیان ثوری سفیان ثوری . [ س ُف ْ ن ِ ث َ ] (اِخ ) (97 - 161 هَ .ق .) ابوعبداﷲ، سفیان بن سعیدبن مسروق ثوری . از طایفه ٔ نصر. وی امیرالمؤمنین در حدیث بود. ... عماره ٔ ثوری عماره ٔ ثوری . [ ع ُ رَ ی ِ ث َ ] (اِخ ) ابن شهاب ثوری . وی صحابی بود.از جانب علی (ع ) حاکم کوفه شده بود. (از الاصابة). صوری صوری . (ص نسبی ) منسوب به صور. رجوع به صور شود. صوری صوری . (ص نسبی ) منسوب به صورت ، صورة. (غیاث اللغات ). ظاهری . مقابل معنوی .- علت صوری ؛ یکی از علل اربعة است و آن علتی است که فعلیت ش... صوری صوری . (اِخ ) دهی از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در هفتاد و چهار هزار و پانصد گزی جنوب خاوری مراغه و 22 هزارگزی خاور شوس... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود