گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ثوری نویسه گردانی: ṮWRY ثوری . [ ث َ ] (ص نسبی ) منسوب به ثور. گاوی . ۞ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی غلیوم صوری غلیوم صوری . [ غ ِ م ِ ] (اِخ ) (1130 - 1183 م .). رئیس اسقفان صور و مورخ جنگهای صلیبی . (از اعلام المنجد). ماهوی سوری ماهوی سوری . [ ی ِ] (اِخ ) مرزبان مرو، معاصر یزدگرد سوم : خبر یافت ماهوی سوری زشاه که از مرز طوس اندر آمد سپاه . فردوسی .زماهوی سوری دلش گش... کاسنی سوری کاسنی سوری . [ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هندباء شامی . رجوع به انطوبیا شود. قرارداد سوری این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. شیرخان سوری شیرخان سوری . [ ن ِ ] (اِخ ) مردی از طایفه ٔ افغانان آریایی نژاد ساکن بین سند و پنجاب که در آغاز دوران صفویه به هندوستان حمله کرد وحکومتی ... چارشنبه سوری چارشنبه سوری . [ شَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) آخرین چهارشنبه ٔ اسفند ماه هر سال شمسی که ایرانیان در شب آن جشن چارشنبه سوری میگیرند و آداب و... امیرمحمد سوری امیرمحمد سوری . [ اَ می م ُ ح َم ْ م َ دِ ] (اِخ ) معاصر سلطان محمود و امیر غور بود. رجوع به سوری شود. چهارشنبه سوری چهارشنبه سوری .[ چ َ / چ ِ شَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) جشنی که در غروب سه شنبه ٔ آخر سال شمسی برپا دارند و آتش افروزند و بر آن به جهیدن گذرن... ابوالاصبع صوری ابوالاصبع صوری . [ اَبُل ْ اَ ب َ ع ِ ] (اِخ ) موسوم به سُنیس . محدث است . ماریا مونته سوری ماریا مونته سوری (۱۹۵۲-۱۸۷۰م) مربی کودکان معلول بود که در خانوادهای مرفه در ایتالیا به دنیا آمد. در زمانی که دختران اجازهٔ تحصیلات دانشگاهی نداشتند ب... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود