اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دأل

نویسه گردانی: DʼL
دأل . [ دَءْ ] (ع اِ) گرگ . (منتهی الارب ). || ابن آوی . (اقرب الموارد). شغال .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۸ ثانیه
دأل . [ دَءْ / دَ ءَ ] (ع مص ) رفتن به رفتار دألی . آهسته رفتن . نرم دویدن . دألی . (منتهی الارب ).
دأل . [ دَءَ ] (ع مص ) فریفتن کسی را. (منتهی الارب ). فریفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). دألان . (منتهی الارب ).
دال . (حرف ، اِ) د. نام حرف دهم از الفبای فارسی وهشتم از الفبای عرب و در حساب جمل نماینده ٔ عدد چهار و در حساب ترتیبی نماینده ٔ عدد ده اس...
دال . (اِ) ۞ پرنده ٔ شکاری که آنرا عقاب نیز گویند. (از غیاث ). قسمی کرگس لاشخوار. لاشخوار. پرنده ای که پر او را بر تیر نصب کنند و بعربی عقاب...
دال . [دال ل ] (ع ص ، اِ) دلالت کننده . مقابل مدلول . ره نماینده . دلالت کننده بر چیزی . (غیاث ). هادی . راهنما. رهنما.نشان دهنده . خفیر. قلاوز. ر...
دال . (ع ص ) زن فربه و سمین . زن فربه . (مهذب الاسماء) (دهار). || ج ِ دالة،شهرت . (منتهی الارب ).
دال . (اِخ ) یاداللف نام نهری در سوئد. و آن از کوه دورفین سرچشمه گیرد و پس از طی پانصدهزار گز به خلیج بوتینا ریزد.آنرا آبشارهای بس زیباست ...
ولادمیر ایوانویچ دال، دهم نوامبر 1801- بیست و دوم دسامیر 1872، از بررگترین فرهنگ نویسان زبان روسی. او یکی از بنیانگذاران انجمن گیتاشناسی روسیه بود. ...
ولادمیر ایوانویچ دال، دهم نوامبر 1801- بیست و دوم دسامیر 1872، از بررگترین فرهنگ نویسان زبان روسی. او یکی از بنیانگذاران انجمن گیتاشناسی روسیه بود و ...
دال واژه ای است هندی و به غذاٸی گفته می شودکه با استفاده از یکی حبوبات، مثلا عدس یا نخود، به طرز خاصی پخته می گردد. در شبه قاره هند، حبوبات مصرف بسیار...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.