زمه
نویسه گردانی:
ZMH
زمه . [ زَ م َه ْ] (ع مص ) سخت شدن گرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سخت شدن گرما بر آن مرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) شدت گرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شدت و سختی گرما. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
ریشه کلمه فارسی است. کلمه پُشتام در زبان گیلکی به معنی مکانی بلند و همچنین نام محل و منطقه ای در بندر انزلی در شمال ایران بوده است؛ مکانی بسیار زیبا و...