سبزواری
نویسه گردانی:
SBZWʼRY
سبزواری . [ س َ زَ / زِ ] (اِخ ) شیخ احمدبن هذیل سبزواری . معاصر سلطان تکش خوارزمشاه بود. اهل سبزوار منکر او بودند، مریدان او را گفتند بجای دیگر نقل کن نه مسلمانی تنها در سبزوار است گفت بنده را با ارادت حق چه کار است اگر قومی از این جماعت منکر بودی خدای تعالی این بیچاره را اینجا وطن دادی و او را نیز اینجا خوشتر نمودی . (تاریخ گزیده صص 787 - 788).
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
حسن سبزواری . [ ح َ س َ ن ِس َ ] (اِخ ) ابن حسین ، مکنی به ابوسعد خطیب واعظ شیعی امامی . درگذشته ٔ پیرامون 900 هَ . ق . او راست : بهجةالمناهج ...
حسن سبزواری . [ ح َ س َ ن ِ س َ ] (اِخ ) قاری ، خطیب . شاعر مشهدی خراسانی . کشته ٔ 1086 هَ . ق . او راست : مطالعالاسرار و ابواب البیان . (ذریعه ج 1...
امیر سبزواری . [ اَ رِ س َ زِ ] (اِخ ) از شاعران و هنروران قرن نهم هجری بوده و در هرات میزیسته است . امیرعلیشیر نوایی می نویسد: شیخ الاسلام ...
مقصود سبزواری . [ م َ دِ س َ ] (اِخ ) شاعری است ملقب به زنده دل که در قصبه ٔ مزینان از توابع سبزوار متولد گردید و او را به قول صاحب تذکره ٔ ...
مقیم سبزواری . [ م ُ م ِ س َ ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم هجری است که روزگاری مقیم هندوستان بود. از اوست :با مقیم از ناز گفتی نیست پروای کس...
منصور سبزواری .[ م َ رِ س َ زِ ] (اِخ ) از شاعران قرن نهم هجری قمری و استاد دولتشاه سمرقندی و امیر علیشیر نوایی در علم عروض است ، رساله ای د...
نامی سبزواری . [ ی ِ س َ ] (اِخ ) در قرن نهم میزیسته است و تفنن را شعری میگفته . امیر علیشیر نوائی وی را چنین توصیف کرده است : در صنعت خط...
حسین سبزواری . [ ح ُ س َ ن ِ س َ ] (اِخ ) ابن محسن علوی سبزواری معروف به حاج میرزا حسین . فقیه ، فیلسوف . متولد 1268 هَ . ق . / 1852 م . متوفی ...
حسین سبزواری . [ ح ُ س َ ن ِ س َ زِ ] (اِخ ) رجوع به حسین کاشفی شود.
قنات سبزواری .[ ق َ س َ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد، واقع در 13هزارگزی خاور صالح آباد و در جلگه و گرمسیر ...