اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سبزواری

نویسه گردانی: SBZWʼRY
سبزواری . [ س َ زَ / زِ ] (اِخ ) شیخ احمدبن هذیل سبزواری . معاصر سلطان تکش خوارزمشاه بود. اهل سبزوار منکر او بودند، مریدان او را گفتند بجای دیگر نقل کن نه مسلمانی تنها در سبزوار است گفت بنده را با ارادت حق چه کار است اگر قومی از این جماعت منکر بودی خدای تعالی این بیچاره را اینجا وطن دادی و او را نیز اینجا خوشتر نمودی . (تاریخ گزیده صص 787 - 788).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
محقق سبزواری . [ م ُ ح َق ْ ق ِ ق ِ س َ ] (اِخ ) رجوع به سبزواری محمد باقر... و قصص العلماء ص 275 شود.
علوی سبزواری . [ ع َ ل َ ی ِ س َ زِ ] (اِخ ) میرزا حسین بن میرزا محسن . فقیه و محدث و متکلم و شاعر. از شاگردان فاضل اردکانی و میرزا محمدحسن شی...
ناطقی سبزواری . [ طِ ی ِ س َ زَ ] (اِخ ) امین احمد رازی در هفت اقلیم این بیت را به نام او ثبت کرده است :گر ز خرامیدنت ماند اثر بر زمین شخصی...
حبیب اﷲ سبزواری . [ ح َ بُل ْ لاهَِ س َ ] (اِخ )(میرزا...) یکی از شعرای ایران . این بیت از اوست :بعد عمری گر نگاهی جانب من میکندصد نگه بهر تس...
مختاری سبزواری . [ م ُ ی ِ س َ زِ ] (اِخ ) بهاءالدین اصفهانی ، محمدبن محمد باقر حسینی نایینی از اعیان علماو ارکان فقها و اکابر متکلمین و حکما و...
نازنینی سبزواری . [ زَ ی ِ س َ ] (اِخ ) از شاعران قرن نهم است . امیرعلیشیر نوائی آرد: «طبعی خوب و دلپذیر داشته و مقبول اکابر و اصاغر بوده ول...
ملاهادی سبزواری . [ م ُل ْ لا ی ِ س َ ] (اِخ ) حاجی ملاهادی سبزواری . رجوع به هادی شود.
امیرشاهی سبزواری . [ اَ ی ِ س َ زِ ] (اِخ ) آق ملک بن جمال الدین . شاعر قرن نهم هجری و ملازم بایسنقرمیرزا و بنا بنوشته ٔ امیرعلیشیر نوایی در مج...
فخرالدین اوحد مستوفی سبزواری (۷۸۷ – ۸۶۸ ه‍.ق) شاعر، منجم، خوش‌نویس اهل سبزوار در دورهٔ تیموریان بود. از خاندان مستوفیان سبزوار و از اعقاب سربداران بود...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.