گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سبوره نویسه گردانی: SBWRH سبوره . [ س َ رَ / رِ ] (ص ) حیز ۞ و مخنث و پشت پایی باشد. (برهان ).هیز و مخنث . مرادف سابوره . (رشیدی ) (آنندراج ). ملوطو مخنث و حیز. (ناظم الاطباء). رجوع به صبورة شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی اگزما سبوره ای شوره ای اگزما(درماتیت)ECZEMA اگزماازیک کلمه یونانی به معنای جوش بالا آمده است. اگزما و درماتیت بیماریهایی هستندکه علائم آنها درواقع واکنش پوست به عوامل ... سبورة سبورة. [ س َب ْ بو رَ ] (ع اِ) تخته ای است که بر آن وقت حساب و مانند آن نویسند و چون مستغنی شوند از آن محو سازند آن را. (منتهی الارب )(نا... صبورة صبورة. [ ص َ رَ ] (ع ص ) مرد بازداشته شده بر قتل . (منتهی الارب ). صبورة صبورة. [ ص َ رَ / رِ ] (ص ) حیز و مخنث و پشت پای و پلید. (برهان قاطع) (اوبهی ). مصحف صبوزه است رجوع به صبوزه شود. (برهان قاطع چ معین ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود