شخ
نویسه گردانی:
ŠḴ
شخ . [ ش َخ خ ] (ع مص ) خرخر کردن در خواب . (منتهی الارب ): شخ فی نومه ؛ غط. || صدا دادن شیر وقت دوشیدن . (از اقرب الموارد). || به آواز درآوردن کمیز را. (منتهی الارب ). || بول کردن کودک . (از اقرب الموارد). || دراز کردن کمیز ودور انداختن آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
شخ و رخ . [ ش َخ خ ُ رَخ خ ] (ص مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه از اتباع و عوام شق و رق گویند. (یادداشت مؤلف ). آخته . آخته قامت . مقابل ...