لقان
نویسه گردانی:
LQAN
لقان . [ ل َق ْ قا ] (نف ) لقنده . در حال لقیدن . لغان .
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
لقان . [ ل ُ ](اِخ ) شهری است . (منتهی الارب ). شهری است به روم آن سوی خرشنه به دو روز مسافت . سیف الدوله حمدانی را بدانجا جنگی است و مت...
لغان . [ل َغ ْ غا ] (نف ) لغنده . لقان . و رجوع به لقان شود.