متر
نویسه گردانی:
MTR
متر. [ م ُ ت ِرر ] (ع ص ) برنده . (از منتهی الارب ). قطع کننده . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
متر. [ م َ ] (ع مص ) سرگین انداختن . (آنندراج ). سرگین انداختن و ریخ زدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بریدن . (منتهی...
متر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ نوعی از اندازه ٔ طول که عبارت است ازیک چهل میلیون جزء از دایره ٔ نصف النهار و مساوی است به پانزده گره و ...
دسی متر. [ دِ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) ۞ یک دهم متر. عشر متر.
ولت متر. [ وُ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) ۞ (اصطلاح فیزیک ) اسبابی است که جهت تعیین اختلاف پتانسیل بین دو سر سیمی که از آن جریان الکتریک...
گشتاور سنج یا ترکمتر (torque meter) به ابزار یا آچاری گویند که برای بستن پیچ و مهره ها با میزان مشخصی از گشتاور بکار گرفته می شود. د در واقع برای اعما...
میلی متر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) ۞ واحد طول در سیستم متری . یک هزارم متر. یک هزارم گز.- میلی متر مربع ؛ یک میلیونیم متر مربع.- میلی متر...
سانتی متر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) ۞ صدیک متر. یک صدم متر. رجوع به واحد طول شود.
تاکسی متر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) ۞ آلتی که مسافت طی شده ٔ یک اتومبیل یا مدت زمانی را که اتومبیل مشغول راه پیمائی است ، حساب کند و ب...
دانسی متر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ نام یکی از اسبابهای غوطه ور که برای سنجش سنگینی نسبی بکار رود و بر روی اصل ارشمیدس ساخته شده است ....
سانتی متر مکعب . [ م ِرِ م ُ ک َع ْ ع َ ] (اِ مرکب ) رجوع به واحد حجم شود.