اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

متر

نویسه گردانی: MTR
متر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ نوعی از اندازه ٔ طول که عبارت است ازیک چهل میلیون جزء از دایره ٔ نصف النهار و مساوی است به پانزده گره و سه ربع گره یعنی یک ربع گره از گزشاه که اندازه ٔ معمولی این زمان است کوتاه تر می باشد. (ناظم الاطباء). واحد طول در دستگاه متری است که به تخمین برابر با «یک چهل میلیونیم » نصف النهار زمین است . این واحد به سال 1889 م . در کنفرانس اوزان و مقادیر در پاریس اختیار شد. در اکتبر سال 1960 م . در کنفرانس دیگر تجدیدنظر شد و اندازه ٔ آن 1650763/73 برابر طول موج تابش حاصل از تغییر سطح انرژی بین 2p10، 5d5 ایزتوب کریپتون 8636Kr در خلأ انتخاب شد. هر 39/37 اینج یک متر است . (از فرهنگ اصطلاحات علمی ). واحد اساسی اندازه گیری طول و معادل است با 1650763/73 طول موج تابش حاصل از تغییر میان سطوح 2p10 ,5d5 اتم کریپتون ۞ در خلأ. (از لاروس ). متر در ابتدا به صورت یک ده میلیونیم ربع دایره ٔ نصف النهار زمین مار بر پاریس تعریف می شد. به علت تردیدهایی که در اندازه گیری محیط زمین پیدا شد، متر را بعد از آن با فاصله ٔ موجود میان دو خط موازی حک شده ٔبر روی میله ای از آلیاژ پلاتین و ایریدیوم مضبوط دردفتر بین المللی اوزان و مقادیر پاریس تعریف کردند که در درجه ٔ حرارت یخ در حال ذوب شدن نگاه داشته شده باشد. از روی این نمونه های دیگری ساخته و به کشورهای مختلف برده اند. در 1961 م . متر را چنین تعریف کردند: 1650763/73 برابر طول موج نور به رنگ نارنجی مایل به سرخ صادر شده از کریپتون 86. با این تعریف ، اگر متررسمی گم شود، یافتن و ساختن دوباره ٔ آن آسان است .
- دسیمتر ؛ یکدهم متر. دسیمتر مربع، یکصدم متر مربع و دسیمتر مکعب ، یکهزارم متر مکعب .
- دکامتر؛ ده متر.
- سانتی متر ؛ یکصدم متر. سانتی متر مربع، یک ده هزارم متر مربع و سانتی متر مکعب ، برابر است با یک میلیونیم متر مکعب .
- کیلومتر ؛ هزار متر.
- متر مربع ؛ واحد سطح ، و آن مساحت مربعی است که هر ضلعآن برابر با یک متر باشد.
- متر مکعب ؛ واحد حجم و آن برابر با گنجایش مکعبی است که هر ضلع آن مساوی با یك متر باشد.
- میلیمتر ؛ یک هزارم متر. میلیمتر مربع، یک میلیونیم متر مربع و میلیمتر مکعب برابر است با یک بیلیونیم متر مکعب .
- هکتومتر ؛ صد متر.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۸ ثانیه
متر. [ م َ ] (ع مص ) سرگین انداختن . (آنندراج ). سرگین انداختن و ریخ زدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بریدن . (منتهی...
متر. [ م ُ ت ِرر ] (ع ص ) برنده . (از منتهی الارب ). قطع کننده . (ناظم الاطباء).
دسی متر. [ دِ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) ۞ یک دهم متر. عشر متر.
ولت متر. [ وُ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) ۞ (اصطلاح فیزیک ) اسبابی است که جهت تعیین اختلاف پتانسیل بین دو سر سیمی که از آن جریان الکتریک...
گشتاور سنج یا ترکمتر (torque meter) به ابزار یا آچاری گویند که برای بستن پیچ و مهره ها با میزان مشخصی از گشتاور بکار گرفته می شود. د در واقع برای اعما...
میلی متر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) ۞ واحد طول در سیستم متری . یک هزارم متر. یک هزارم گز.- میلی متر مربع ؛ یک میلیونیم متر مربع.- میلی متر...
سانتی متر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) ۞ صدیک متر. یک صدم متر. رجوع به واحد طول شود.
تاکسی متر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) ۞ آلتی که مسافت طی شده ٔ یک اتومبیل یا مدت زمانی را که اتومبیل مشغول راه پیمائی است ، حساب کند و ب...
دانسی متر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ نام یکی از اسبابهای غوطه ور که برای سنجش سنگینی نسبی بکار رود و بر روی اصل ارشمیدس ساخته شده است ....
سانتی متر مکعب . [ م ِرِ م ُ ک َع ْ ع َ ] (اِ مرکب ) رجوع به واحد حجم شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.