اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مجیز

نویسه گردانی: MJYZ
مجیز. [ م ُ ] (ع ص ) رخصت دهنده و پروانه دهنده . (ناظم الاطباء)(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اجازه شود. || ولی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || وصی و مصلح امر یتیم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قیم امر یتیم . (از اقرب الموارد). || بنده ٔ مأذون در تجارت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کسی که رخصت عبور می دهد و می گذراند کسی را از جایی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || کسی که قطع مسافت می کند و پس می افکند جایی را به رفتن از آن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آن که می فرستد و روانه می کند و راه می دهد و سبب عبور می شود. (ناظم الاطباء). || آن که آب می دهد کشت و ستور را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). || آن که کمک و امدادمی کند. || تحسین کننده . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مجیز. [ م َ ] (اِ) ۞ در تداول عامه تملق .چاپلوسی . چرب زبانی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- مجیز کسی را گفتن ؛ از او چاپلوسی کردن . تملق گ...
مجیز گفتن . [ م َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تملق گفتن .رضای خاطر کسی را با گفتن حرفهای مطابق میل وی بدست آوردن . چاپلوسی کردن کسی را به دروغ ...
مجیض . [ م ُ ج َی ْ ی ِ ] (ع ص ) برگردنده از چیزی و میل کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آن که میل می کند و برمی گردد. (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.