اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مدنی

نویسه گردانی: MDNY
مدنی . [ م َ دَنی ی / م َ دَ ] (ص نسبی ) باشنده ٔ شهر. (از غیاث اللغات ). شهری . شهرباش . حضری . مدری . قراری . ساکن حضر. ساکن شهر. مقابل بدوی . (یادداشت مؤلف ). اهل شهر. منسوب به مدینه به معنی شهر. || مربوط به شهر. شهری : تعلیمات مدنی ۞ . || منسوب به مدینةالرسول . مربوط به مدینة الرسول :
ای مدنی برقع مکی نقاب
سایه نشین چند بود آفتاب .

نظامی .


|| خوش طبع. صاحب سلیقه . مقابل دهاتی . (ناظم الاطباء). رجوع به معنی اول شود. || نام قسمی خط عربی . الف های این خط به سوی دست راست کج می شده و در شکل این خط خفتگی کمی بوده است . (ابن الندیم ، از یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ابوحازم مدنی . [ اَ زِ م ِ م َ دَ ] (اِخ ) از قدمای مشایخ متصوفه .عمروبن عثمان مکی گوید وی را پرسیدند، ما مالک ، مال تو چیست . گفت الرضاء عن ...
ابراهیم بن سوید مدنی . [ اِ م ِ ن ِ س ُ وَ دِ م َ دَ ] (اِخ ) یکی از رجال ثقه ٔ حدیث .
ابراهیم بن شعیب مدنی . [ اِ م ِ ن ِ ش ُ ع َ ب ِ م َ دَ ] (اِخ ) یکی از رجال حدیث است . ابن وهب از او روایت کرده و ابن معین او را بضعف روای...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.