نار
نویسه گردانی:
NAR
نار. (اِخ ) (جبل الَ ...) مؤلف حبیب السیر آرد: جبل النار کوهی است در میان بحر عدن پیوسته آتش از آن جبال در اشتعال باشد و بعضی از عدنیان گویند که قومی از نسل هارون پیغمبر علیه السلام در آن کوه ساکنند. (حبیب السیر ج 4 ص 676).
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نعر. [ ن َ ] (ع مص ) رفتن در شهرها. (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). || خلاف ورزیدن و انکار نمودن . (از منتهی الارب ) (آنندراج )...
نعر. [ ن َ ع َ ] (ع مص ) مگس در بینی حمار درآمدن . (از منتهی الارب ). داخل شدن نُعرَة در بینی خر. هو: نَعِر و هی نعرة. (از متن اللغة).
نعر. [ ن َ ع ِ ] (ع ص ) حمار نعر؛ خری مگس گرفته . (مهذب الاسماء). ستور مگس در بینی درآمده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). رجوع به نَعَر شود. || ...
نعر. [ ن ُ ع َ ] (ع اِ) بچه ٔ ناتمام گور خر در رحم مادر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || جنین صورت گرفته در زهدان . (منتهی الارب ) (از ...