اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نث

نویسه گردانی: NṮ
نث . [ ن َث ث ] (ع ص ) دیوار نمناک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || کلام غث و نث ؛از اتباع است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). از اتباع غث است . (ناظم الاطباء). رجوع به غَث ّ شود. || (مص ) فاش کردن خبر را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ) (از اقرب الموارد). پیدا کردن حدیث . (زوزنی ). آشکارا کردن حدیث . (تاج المصادر بیهقی ). || روغن مالیدن بر زخم . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || غیبت کردن کسی را. (ناظم الاطباء). || تراویدن خیک . نثیث . (از ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || عرق کردن مرد از فربهی . || تراویدن چربی استخوان . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
نس . [ ن ُ ] (اِ) ۞ به معنی پوز باشد که گرداگرد لب و دهان است از جانب درون و بیرون . (برهان قاطع). گرداگرد دهان که پوز گویند. (از انجمن آر...
نس . [ ن َ ] (اِ) سایه . || درختستان . گلستان . || خانه . || مأخوذ از عربی ، رگ و پی و عصب . (ناظم الاطباء).
نس . [ ن َس س ] (ع مص ) پراکنده گردیدن موی سر. (از منتهی الارب )(از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بانگ برزدن و راندن شتران را. (منتهی الا...
نص . [ ن َص ص ] (ع مص ) برداشتن حدیث را به سوی کسی . (منتهی الارب ). برداشتن حدیث را. (از زوزنی ). رفع حدیث . (فرهنگ خطی ). برگردانیدن حدیث...
نص . [ ن َص ص ] (ع اِ) هر کلام صریح که واضح و آشکار باشد. (ناظم الاطباء) : و مهیاشد امیرالمؤمنین از برای ایستادگی در آن کار که به او حوا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه تازى (اربى) ست به معناى کلام معتبر و عین و اصل مطلب.. بجاى آن میتوان از ساخته پیشنهادى اُستْواژ : Ostvaj اُسْت به اضافه ى واژ (اُست در پهلوى ...
نص ء. [ ن َص ْءْ ] (ع مص ) گرفتن موی پیشانی کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ناصیه ٔ کسی را گرفتن . (از متن اللغة) (از اقر...
نس ء. [ ن َس ْءْ ] (ع ص ، اِ) می مست کننده . می بیهوش کننده . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). باده ٔ زایل کننده ٔ عقل . (ازاقر...
نس ء.[ ن ِس ْءْ ] (ع ص ) آمیزنده و خوش گفتار و دوست دارنده ٔزنان . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). مخالط. معاشر. (از اقرب الموارد) (...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.