اجازه ویرایش برای همه اعضا

سوری

نویسه گردانی: SWRY
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
صوری . (اِخ ) دهی از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در هفتاد و چهار هزار و پانصد گزی جنوب خاوری مراغه و 22 هزارگزی خاور شوس...
صوری . (اِخ ) عبدالمحسن بن محمدبن احمد. شاعری است رقیق اللفظ نیکومعانی از مردم شام ، او را دیوان شعری است . به سال 419 هَ . ق . درگذشت . (ال...
صوری . (اِخ ) محمدبن علی بن محمدبن حباب صوری . مؤلف فوات الوفیات آرد: وی شاعری فصیح بود و در سن قریب هفتادسالگی در طرابلس بسال 463 هَ ....
صوری . [ ص َ وَ را ] (اِخ ) موضعی است یا آبی است نزدیک مدینه . (معجم البلدان از جزی ). و ابن اعرابی گفته است وادی است در بلاد مزینة نزدیک...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
علت صوری . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شکل و صورتی که صانع، چیزی را بدان ترکیب میسازد. (ناظم الاطباء). و رجوع به علت شود.
سفیان ثوری . [ س ُف ْ ن ِ ث َ ] (اِخ ) (97 - 161 هَ .ق .) ابوعبداﷲ، سفیان بن سعیدبن مسروق ثوری . از طایفه ٔ نصر. وی امیرالمؤمنین در حدیث بود. ...
عالم صوری . [ ل َ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) این دنیا. (ناظم الاطباء).
غلیوم صوری . [ غ ِ م ِ ] (اِخ ) (1130 - 1183 م .). رئیس اسقفان صور و مورخ جنگهای صلیبی . (از اعلام المنجد).
عماره ٔ ثوری . [ ع ُ رَ ی ِ ث َ ] (اِخ ) ابن شهاب ثوری . وی صحابی بود.از جانب علی (ع ) حاکم کوفه شده بود. (از الاصابة).
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.