اجازه ویرایش برای همه اعضا

عالیه

نویسه گردانی: ʽALYH
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
برپد
عالیة. [ ی َ ] (ع ص ) مؤنث عالی . (اقرب الموارد). || (اِ) نوک سرنیزه یا سر آن یا نصفش که متصل به سنان است . (المنجد) (مهذب الاسماء). ||...
عالیة. [ ی َ ] (اِخ ) مؤلف حبیب السیر آرد که : بقولی نام دختر علی النقی (ع ) عالیة بوده است . (حبیب السیر ج 2 ص 98).
عالیة. [ ی َ ] (اِخ ) نام دختر هارون الرشید بود. (حبیب السیر ج 2 ص 236).
علیه . [ ع َ ل َی ْه ْ ] (ع حرف جر + ضمیر) بر او. بر وی . || ضرر. نقصان . زیان . (ناظم الاطباء). به زیان .- بر علیه ؛ در تداول فارسی معاصر، ...
علیه . [ ع َ لی ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرگور، بخش سلوانا، شهرستان ارومیه . دارای 115 تن سکنه . آب آن از چشمه تأمین می شود. و محصو...
علیة. [ ع َلی ی َ ] (ع ص ) تأنیث عَلی ّ. بلندمرتبه و رفیعالقدرو بلند و بالا. (ناظم الاطباء). رجوع به عَلی ّ شود.- حضرت علیه ؛ آستان بلندپا...
علیة. [ ع ِل ْ ی َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَلی ّ. رجوع به عَلی ّ شود. || شریف و رفیعالقدر و رئیس : هو من علیةالناس ؛ أی من أجلتهم و أشرافهم . (ا...
علیة. [ع ِ لی ی َ ] (ع ص ) شریف و رفیعالقدر و رئیس . (ناظم الاطباء). و رجوع به عِلْیة و عَلیّة و عُلّیّة شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۸ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.