بازنمودن
نویسه گردانی:
BAZNMWDN
شرح دادن، وصف کردن، توصیف کردن، وصف کردن
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
بازنمودن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) دوباره نمودن . (ناظم الاطباء). دوباره نشان دادن : رخی کزو متصور نمیشود آرام چرا نمودی و دیگر نمی ...
توضیح دادن. شرح دادن. بیان نمودن. بازگفتن و اعلام و اظهار کردن. تشریح و توضیح. ایضاح: «بنده آنچه رفته است، به تمامی بازنمود [یعنی: من هرآنچه گذشته بود...