اجازه ویرایش برای همه اعضا

نار

نویسه گردانی: NAR
به معناى آتش ، این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان(اربان) از واژه پهلوىِ نیرا Nira به معناى فروغ ، روشنایى و آتش برداشته معرب نموده و دو واژه ى نور و نار (النور ، النار) را از آن اقتباس کرده و ساخته اند: النور ، أنوار ، نوریّ ، نور ینور ، نَوَّرَ
یُنَوِّرُ تنویر ، منوَّر مُنِّور ، مُنیر ، نَیِّر - نَیِّرة ، نورة ، النار (آتش) ، نوار ، نورانىّ ، نورانیّة و ... !!!!! همتایان دیگر این واژه در پارسى: آتش Atash (پهلوى) ، آذر-آدَر-آتَر-آدُر-آتور-آدور-آترو-آترا Azar-Adar-Atar-Ador-Atur-Adur-Atro-Atra (پهلوى:
آتش) ، آتَروک - آدورگAdurag -Atarok (پهلوى: آتش ، آذر)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
نعر. [ ن َ ] (ع مص ) رفتن در شهرها. (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). || خلاف ورزیدن و انکار نمودن . (از منتهی الارب ) (آنندراج )...
نعر. [ ن َ ع َ ] (ع مص ) مگس در بینی حمار درآمدن . (از منتهی الارب ). داخل شدن نُعرَة در بینی خر. هو: نَعِر و هی نعرة. (از متن اللغة).
نعر. [ ن َ ع ِ ] (ع ص ) حمار نعر؛ خری مگس گرفته . (مهذب الاسماء). ستور مگس در بینی درآمده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). رجوع به نَعَر شود. || ...
نعر. [ ن ُ ع َ ] (ع اِ) بچه ٔ ناتمام گور خر در رحم مادر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || جنین صورت گرفته در زهدان . (منتهی الارب ) (از ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.