طین
نویسه گردانی:
ṬYN
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان (اربان) آن را از واژه پهلوى تینا Tina به معناى گِل برداشته معرب نموده و ساخته اند: طین ، طینَة ، طان یطین ، طَیَّنَ تطیین ، طیانة ، طیّان و ...!!!! دیگر همتایان آن در پارسى اینهاست: گِل Gel (پهلوى: گیل) لیتا Lita
(کردى: گِل) ، خاکاپ Xakap (پهلوى: گِل) ، لاى Lay (پارسى: گِل ، گِل نرم)
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تلان تین . [ ت ُ ت ِ ی َ ] (اِخ ) ۞ پادشاه قسمتی از ایلیریه و معاصر اسکندر. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1229-1230 شود.
من تین یی لس متز. [ م ُ ل ِ م ِ ] (اِخ ) ۞ مون تین یی لس متز. مرکز بخشی است که در متز، مرکز ایالت موزل ۞ فرانسه واقع است و 26638 تن سک...