اجازه ویرایش برای همه اعضا

متقلب

نویسه گردانی: MTQLB
این واژه تازى (اربى) ست و برابرهاى پارسى آن چنینند: پَچیپاک Pachipak (پهلوى: متقلب ، دغلکار) ، دروژَن Drozhan (پهلوى: متقلب، کذاب) ، دروژستک Drozhastak (پهلوى: متقلب ، مُزوّر ، حقه باز) ، میتروزن Mitrozan (پهلوى: متقلب ، دغلکار ، عهدشکن) ، میتردروژ Mitrdrozh
(پهلوى: متقلب ، شیاد ، عهدشکن) ، فریپساز Faripsaz (پهلوى: فْریپساز: متقلب ، حقه باز ، مُحیل) ، دَوَن منش Davanmanesh (پهلوى: متقلب، دغلکار ، دروغگومنش) ، میتُخت منش Mitoxtmanesh (پهلوى: متقلب ، شارلاتان ، شیاد) ، کیتاو Kitav (سانسکریت: کیتاوَ : متقلب ، طرّار
، خاطى) ، چاتا Chata (سانسکریت: چاتَ : متقلب ، ناروزن ، فریبنده - ریشه ى واژه Cheat در انگلیسى)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
متقلب . [ م ُ ت َ ق َل ْ ل ِ ] (ع ص ) برگردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). بازگشته . (ناظم الاطباء). || بی ثبات و دیگرگون ...
متغلب . [ م ُ ت َ غ َل ْ ل ِ ](ع ص ) به چیرگی تمام دست یابنده بر چیزی . (آنندراج )(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مستولی و زبردست و قاد...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.