اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

برهان الدین

نویسه گردانی: BRHAN ʼLDYN
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب احمد ارزنجانی . رجوع به احمد ارزنجانی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۱ ثانیه
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابوسعیدبن فخرالدین کوفی ، از علمای بزرگ خراسان . رجوع به ابوسعید (ابن فخرالدین ...) شود.
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابوالصفابن ابی الوفاء شافعی . رجوع به ابوالصفا شود.
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابوعلی حسن نیکبخت است . رجوع به حسن نیکبخت شود.
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب خواجه ابونصر فتح اﷲ، وزیر و قاضی معروف فارس در عهد امیر مبارزالدین محمد است . وی ظاهراً در حق خواجه ...
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب احمدبن عبداﷲ سیواسی . رجوع به احمد (ابن عبداﷲ...) شود.
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب خواجه عبدالحمید کرمانی ، وزیر سلطان ابوسعید. وی در علم حساب و استیفاء سرآمد وزرای عراق عرب بود و سل...
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب عبدالعزیز حسام الدین عمر، از رؤسا و بزرگان خاندان آل برهان در ماوراءالنهر. محمدبن زُفَربن عمر تاریخ ...
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب عبدالعزیزبن مازه ، نخستین کس از آل برهان که به ریاست و دانشمندی اشتهار یافت . رجوع به آل برهان ش...
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب علی بن ابی بکربن محمدبن عبدالجلیل مرغینانی ، از فقهای قرن ششم هجری . رجوع به علی مرغینانی شود.
برهان الدین . [ ب ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب محمدبن احمد، از رؤسا و صدور معروف خاندان آل برهان در ماوراءالنهر، پسر تاج الاسلام و ملقب به صدر جهان...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.