نتایج جستجو

۸۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
کبود. [ ک َ ] (ص ) رنگی است معروف که آسمان بدان رنگ است . (برهان ). نیلگون . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نیلی . لاجوردی . هر چیز که ...
کبود. [ ک َ ] (اِ) اسم هندی شفنین بری است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
کبود. [ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ کبد [ ک َ /ک ِ ] و کَبِد و این قلیل است . (از اقرب الموارد).
کبود. [ ] (اِخ ) شهری کوچک از (ولایت ارمن ) و حقوق دیوانیش چهار هزار و سیصد دینار است . (نزهةالقلوب چ اروپا مقاله ٔ سوم ص 101).
کبود. [ ک َ ] (اِخ ) قریه ای است ،بین آن و سمرقند چهار فرسنگ است . (معجم البلدان ).
چم کبود. [ چ َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاه که در 18 هزارگزی شمال سنقر، کنار راه فرعی ...
چم کبود. [ چ َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام که در 8 هزارگزی جنوب خاوری چرداول ،کنار راه فرعی مالر...
آب کبود. [ ب ِ ک َ ] (اِخ ) نام دریای چین . بحر اخضر. و در افسانه های قدیم آمده است که هر شب زنان نیکوروی از آن آب برآیند و در ...
ده کبود. [ دِه ْ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در12هزارگزی شمال نورآباد. دارای 240 تن س...
ده کبود. [ دِه ْ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 32هزارگزی خاور کرمانشاه . سکنه ٔ آ...
سیل کبود. [ س ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دالوند بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد. دارای 208 تن سکنه . آب آن از چشمه ٔ سیل کبود. مح...
تپه کبود. [ ت َپ ْ پ َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرم رود شهرستان تویسرکان است که در سی و شش هزارگزی باختر تویسرکان و چهارهزارگزی ...
تپه کبود. [ ت َپ ْ پ َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خالصه ٔ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان است که در بیست و چهار هزارگزی شمال باختری ...
تخت کبود. [ ت َ ک َ ] (اِخ ) گودنرگسی . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). رجوع به گودنرگسی شود.
چقا کبود. [ چ َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوندپور بخش مرکزی شهرستان شاه آباد که در 23 هزارگزی جنوب خاوری شاه آباد و 2هزارگزی...
چقا کبود. [ چ َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش حومه ٔ مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 6 هزارگزی شمال کرمانشاه و باختر راه شوسه ...
چقا کبود. [ چ َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام که در 21 هزارگزی شمال باختری چوار و 21 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ ای...
چم کبود. [ چ َ ک َ ](اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: مزرعه ای است که درسه فرسخی مغرب نهاوند، در کنار رودخانه ای که از تویسرکان ...
چم کبود. [ چ َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش آبدانان شهرستان ایلام که در 18 هزارگزی جنوب خاوری آبدانان ، کنار راه مالرو ایلام به ...
کبود پشت . [ ک َ پ ُ ] (ص مرکب ) که پشت کبود دارد. || (اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (آنندراج ) (برهان ). آسمان . (مجموعه ٔ مترادفات...
کبود دره . [ ک َ دَ رَه ْ ] (اِخ ) از دیه های الجبل بوده است به قم . (تاریخ قم ص 136).
کبود دشت . [ ک َ دَش ْ ] (اِخ ) نام پیشین محل قم بوده است . در تاریخ قم آمده است : «... آب تیمره و انار بدین زمین که امروز قبضه...
کبود زره . [ ک َ زِ رِ ] (اِخ ) از طسوج جبل بوده است به قم . (تاریخ قم ص 118).
کبود شدن . [ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نیلگون شدن . نیلی شدن . ازرق گشتن : تا ز دستم رفت و همزانوی نااهلان نشست شد کبود ازشانه ٔ دست ...
کبود طست . [ ک َ طَ ] (اِ مرکب ) تشت کبود. || کنایه از آسمان است . (برهان ) : خایه ٔ زر پرید مرغ آسااز پی این کبود طست آخر. خاقانی ....
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »