اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عوانی

نویسه گردانی: ʽWʼNY
عوانی . [ ع َ ] (حامص ) ستمگری و جباری و سختگیری و زجر کردن :
خشم شاه عشق بر جانش نشست
بر عوانی و سیه روئیش بست .

مولوی .


مرد از آن گفته پشیمان شد چنان
کز عوانی ساعت مردن عوان .

مولوی .


رجوع به عوان شود. || پاسبانی :
همی کشد ز پس خویشت این جهان که بجوی
گهی به روز عوانی و گه به شب عسسی .

ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 470).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
عوانی . [ ع َ ] (ع اِ) عَوان . ج ِ عانی . (منتهی الارب ). رجوع به عانی شود. || ج ِ عانیة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رج...
ستارگان درخشان آوانی جمع اونیه به معنی ستارگان درخشان است. رجوع شود به دیوان منوچهری دامغانی
اوانی . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ آنیه ، و آنیه ج ِ اِناء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ظروف و آوندها. (غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) : ...
اوانی . [ اَ نی ی ](ص نسبی ) منسوب است به اوانا که قریه ای است در ده فرسنگی بغداد. (الانساب سمعانی ). رجوع به اوانا شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.