اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نأر

نویسه گردانی: NAR
نأر. [ ن َءْرْ ] (ع مص ) برانگیخته شدن نائره . (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۱ ثانیه
باغ نار. (اِخ ) دهی است از دهستان جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکرد که در 18 هزارگزی جنوب خاور لردگان و 3 هزارگزی آب خرسان در جلگه واقع ...
بانی نار. (اِخ ) دهی از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان بر کنار رودخانه ٔ زمکان با 150 تن سکنه ، ساکنین آن از طائفه ٔ بابا هستن...
گنبد نار. [ گُم ْ ب َ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جنبدالرمان . غنچه ٔ گل انار.
کوشک نار. (اِخ ) دهی از دهستان آل حرم که در بخش کنگان شهرستان بوشهر واقع است و 1300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
اصحاب نار. [ اَ ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اهل نار و دوزخ . (ناظم الاطباء). دوزخیان . جهنمیان : شنیدم که بگریستی شیخ زارچو برخواندی آیات...
رک. ا. (به انگلیسی: Spire; Rhenish helm spire) هر سازهٔ باریک و نوک تیزی که بر فراز ساختمان ساخته شود؛ معمولاً هرم باریک هشت‌ وجهی که روی برجی چهار...
نعر. [ ن َ ] (ع مص ) رفتن در شهرها. (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). || خلاف ورزیدن و انکار نمودن . (از منتهی الارب ) (آنندراج )...
نعر. [ ن َ ع َ ] (ع مص ) مگس در بینی حمار درآمدن . (از منتهی الارب ). داخل شدن نُعرَة در بینی خر. هو: نَعِر و هی نعرة. (از متن اللغة).
نعر. [ ن َ ع ِ ] (ع ص ) حمار نعر؛ خری مگس گرفته . (مهذب الاسماء). ستور مگس در بینی درآمده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). رجوع به نَعَر شود. || ...
نعر. [ ن ُ ع َ ] (ع اِ) بچه ٔ ناتمام گور خر در رحم مادر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || جنین صورت گرفته در زهدان . (منتهی الارب ) (از ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.