۱۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
ره یافتن . [ رَه ْ ت َ ] (مص مرکب ) راه یافتن . نفوذ یافتن . پی بردن . رخنه کردن . (یادداشت مؤلف ) : از نام به نامدار ره یابدچون عاقل تیزه...
رها یافتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) نجات یافتن . آزاد شدن . خلاص گشتن . (ناظم الاطباء) : نباید که او یابد از تو رهاکه او مانده از تخمه ٔ اژدها. ف...
شفا یافتن . [ ش ِ / ش َ ت َ ] (مص مرکب ) خوب شدن .بِه ْ شدن . ابلال . بلول . ابتلال . تبلل . استبلال . بِه ْ شدن از بیماری . صحت یافتن . بهبود یاف...
ظفر یافتن . [ ظَ ف َ ت َ ] (مص مرکب ) اِفلاج . اِظفار. بَلل . فَلج . استیلاء. کامیاب شدن . مظفر شدن . غلبه کردن . دست یافتن : دلشاد زی و کامروا ...
عطا یافتن . [ ع َ ت َ] (مص مرکب ) بخشش یافتن . اکتداش . (از منتهی الارب ).
گذر یافتن . [ گ ُ ذَ ت َ ] (مص مرکب ) راه پیدا کردن . عبور کردن . گذشتن . نجات یافتن . ظفر یافتن : چنین داد پاسخ ستاره شمرکه از چرخ گردون که ...
مزد یافتن . [ م ُ ت َ ] (مص مرکب )اجر و پاداش یافتن . پاداش نیک دریافتن : تو گر دادگر باشی و پاک رای همی مزد یابی به دیگر سرای . فردوسی .اگر ...
نمو یافتن . [ ن ُ م ُوو / م ُوْ ت َ ] (مص مرکب ) رشد کردن . بالیدن . برآمدن . بالا آمدن . پرورش یافتن : این بزرگ در حجر تربیت پدر نشو و نمو یافت...
نظر یافتن . [ ن َ ظَ ت َ ] (مص مرکب ) تربیت یافتن . فیض پذیر شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بهره یافتن . نصیب بردن . مورد عنایت واقع شدن . طرف...
هوا یافتن . [ هََ ت َ ] (مص مرکب ) هوا خوردن . فاسد شدن چیزی در مجاورت هوا. (یادداشت مؤلف ). || تصرف کردن هوا در مزاج . (غیاث ) : با دم جان...