اجازه ویرایش برای همه اعضا

یافتن

نویسه گردانی: YAFTN
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
بازار یافتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) بازار بدست آوردن . رونق پیدا کردن . || احترام و آبرو و حیثیت و شخصیت کسب کردن .
تطهیر یافتن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) پاک شدن . تطهیر گرفتن . طهارت یافتن : پیش از این بود پر از لوث خطا چون زمزم یافت از آب کف شرع پیمبر ت...
خلاف یافتن . [ خ ِ / خ َ ت َ ] (مص مرکب ) مخالف یافتن . چیزی را غیر آنچه گمان رفته یافتن .
خلعت یافتن . [ خ ِ / خ َ ع َ ت َ ] (مص مرکب ) خلعت گرفتن . خلعت بدست آوردن .
خواب یافتن . [ خوا / خات َ ] (مص مرکب ) خوابیدن . بخواب شدن . در خواب شدن .
درنگ یافتن . [ دِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) مهلت یافتن . زمان یافتن . فرصت بدست آوردن : فریبرز چون یافت یک مه درنگ به هر سو بیازید چون شیر چنگ ...
رامش یافتن . [ م ِت َ ] (مص مرکب ) با طرب و شادی دمساز شدن . بهره مند شدن و برخوردار گردیدن و لذت بردن از طرب . بهره یافتن از طرب . حظ بردن ...
عیان یافتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) آشکار دیدن . به وضوح یافتن . معاینه دیدن : هر مقصودی که علم را بوددر شعله ٔ روی تو عیان یافت .عطار.
زبان یافتن . [ زَ ت َ ] (مص مرکب ) رخصت یافتن به تکلم . (فرهنگ رشیدی ). اذن یافتن و رخصت حاصل کردن . (ناظم الاطباء). کنایه از رخصت تکلم ی...
روزی یافتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) رسیدن به وجه و وسیله ٔ معاش .
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۱۶ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.